رفتیم تو سالن خیلی خوشحال بودیم...
هیون_تبریک میگم کارتون عالی بود...
رومی و کاترین_مرسی شما هم عالی بودین...
سانگ_خیلی با هم هماهنگید...
نسترن_تمرین زیاده دیگ...
سعیده_کار اصلی شما رقصه یا خوندن؟؟
کیو_خوندن...
کیم بوم_سلام خانوما..تبریک میگم...
نفیسه_مرسی...
کیم بوم ی چشمک به نفیسه زد...
نفیسه_اممممم من میرم تو اتاق...بچه ها منتظرتونم...
نفس_صب کن منم میام...
نیلوفر_وااا چشون شد؟؟
ریحانا_سلام دخترا من ریحانام...کارتون عالی بود...
من_سلام مرسی...توام کارت عالی بود...
ریحانا_مرسی...جدی از ایرانید؟؟
لی لی_اوهوم...
هیونگ_از ایرانید؟؟(با چشمای گرد شده)
نسترن_اره..مگه شوخی داریم...امسال ایرانم انتخاب شده
هیونگ_من نمیدونستم...
ویکتوریا_سلام..کار همتون عالی بود...تا مرحله ی بعد یک هفته وقت دارید...خسته نباشید..کسانی ک انتخاب نشدن وسایلشونو جمع کنن...فعلا...
رومی_از ایران فقط ما انتخاب شدیم؟؟
جاستین_نه دو نفر دیگ هم انتخاب شدن..سلام...
رومی_آها...سلام...
زین_سلام پسرا...کارتون عالی بود...
نیلوفر_توووو؟؟
زین_هی سلام...توام کارت خوب بود...
نیلوفر قرمز شده بود
زین_هنوز اونو فراموش نکردی؟؟
نیلوفر_چیزی ک منو خیلی حرص میده...اون زبون(تا اومد حرف بزنه من جلو دهنشو گرفتم)
من_ما میریم استراحت کنیم...فعلا...
کاترین_راس میگ..فعلا بای..
رومی_بریم...
ما رفتیم...
جاستین_با دختره چیکار کردی؟؟ولش کرده بودیم قورتت داده بود...
زین_این شروع خوبیه...
کیو_عوضی..الان فهمیدم...
.................................................
تو اتاق...
ما_سلام...
نفیسه و نفس_سلام...
لی لی_وای نیلوفر ولت کرده بودیم پسررو لوله میکردی...
نیلوفر_حقشه...
من_ااااا بچه ها بطری...بیاید بطری بازی...
نسترن_اره من هستم...
دخترا_منم...
من_بیاید...کی میچرخونه؟؟
سعیده_بده من...
سعیده بطریو چرخوند...سر بطری افتاد به رومی پشتش به کاترین...
کاترین_حقیقت...
رومی_اگه قرار باشه تو اون گروه پسره...
کاترین_دابل اس؟؟
رومی_اره...اگه قرار باشه یکیشونو انتخاب کنی کدومو انتخاب میکنی؟؟
کاترین_واو...
ما داشتیم از فوضولی قرمز میشدیم...
کاترین_اسمشونو بلد نیستم..
نفیسه_ما هم بلد نیستیم...خصوصیاتشو بگو...
کاترین_تو روحت....
_خب همونی ک لپ داشت...بنظرم خیلی خوشگلو خوشتیپه...
من_اووووووووو نه بابا...(با اخم)
کاترین_چیه مگه...
سعیده_نفر بعدی...
بطریو چرخوندن...سرش به لی لی پشتش به نیلوفر...
نیلوفر_حقیقت...
لی لی_ اگه اون پسره بهت پیشنهاد دوستی بده چی میگی؟؟؟
نیلوفر قرمز شد_شجاعت...
ما همه میخندیدیم...
لی لی_نمیشه گفتی حقیقت...
نیلوفر_شاید از دستش ناراحت باشم...ولی دلیل نمیشه ازش بدم بیاد...
لی لی_یعنی اره...
نیلوفر_من میرم دستشویی...
لی لی_میدونستم...
من_من میچرخونم...
سرش افتاد به نسترن..پشتش به خودم...
من_شجاعت...
نسترن_برو به اون پسره ک گفتی خوشگله بگو من خرم...(با پوزخند)
دخترا_اره برو...(با خنده)
من_چیییییییییی؟؟؟
نسترن_ااا برو دیگ...
من_نمیشه...زشته...
نسترن_پس برو بوسش کن..از لپ...
من_عاقا من خرم الان میرم...
من داشتم میرفتم طرف هیون...اخه تو راهرو با بقیه پسرا وایساده بود...داشتن حرف میزدن...
من_دهنتو(با خودم)
من_سلام...
هیون_سلام کاری داری...
دخترا پشتم بودن...برگشتم به نسترن نگاه کردم...
هیون_الوووووو خوبی؟؟
من_من خرم....
هیون چشماش گرد شد_چیییییی؟؟؟
دخترا همون موقع از خنده رو زمین نشستن...
من برگشتم سمت نسترن_بیا دیدی انجام دادم...
هیون_تو خری؟؟
من_نه.. ولش کن...
بعد از خجالت رفتم تو اتاق...
بقیه قسمت بعد...
نظرات شما عزیزان: